سینمای پیش از انقلاب ایران، با ستارگان درخشان و قصههای پرفرازونشیبش، همواره محفل بحث و روایتهای ناگفته بوده است. در میان اسطورههای این دوران، نام محمدعلی فردین و بهروز وثوقی همواره به عنوان دو قطب قدرتمند و تاثیرگذار میدرخشد. در حالی که فردین با کاریزمای مردمی خود "سینمای فردینی" را پایهگذاری کرد، بهروز وثوقی پیشگام "موج نوی سینمای ایران" شد. اما ورای پرده نقرهای، رابطه این دو چهره ماندگار سینما، دارای پیچیدگیها و ناگفتههایی است که سالها پس از انقلاب اسلامی و مهاجرت برخی هنرمندان، از سوی خود فردین افشا شده است. این مقاله به بررسی این ابعاد پنهان و ریشههای اختلاف بین بهروز وثوقی و فردین از خلال خاطرات فردین میپردازد.

خروج ستارگان و ظهور ناگفتهها: مسیری متفاوت برای بهروز وثوقی و فردین
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سرنوشت بازیگران و هنرمندان سینمای پیش از انقلاب به دو مسیر متفاوت گره خورد. گروهی راه مهاجرت را در پیش گرفتند و از ایران خارج شدند، در حالی که گروهی دیگر ترجیح دادند در وطن بمانند. در این میان، محمدعلی فردین، یکی از مهمترین بازیگران و کارگردانان سینمای آن دوران، با وجود ماندن در ایران، از هرگونه فعالیت رسانهای و سینمایی کنارهگیری کرد و تا پایان عمر خود سکوت اختیار نمود. این سکوت، برخلاف رویه برخی هنرمندان مهاجر از جمله بهروز وثوقی بود که در سالهای بعد از کشور خارج شد و در مقاطع مختلف به بیان خاطرات و اظهارنظرها میپرداخت. اکنون، با انتشار مجدد خاطرات فردین در کتاب «سینمای فردین به روایت محمدعلی فردین»، ناگفتههایی از زندگی شخصی و حرفهای این دو ستاره سینما فاش شده است که پرده از ابعاد پنهان رقابت و رابطه بهروز وثوقی و فردین برمیدارد.
افشای دیدار جنجالی فردین و دربار پهلوی؛ پای بهروز وثوقی چگونه به میان آمد؟
محمدعلی فردین در بخشهایی از خاطرات خود، به ماجرای یک دیدار اجباری با اشرف پهلوی اشاره میکند که نقطه عطفی در روابط او و دربار بود و به طور غیرمستقیم بر مسیر حرفهای بهروز وثوقی نیز تأثیر گذاشت. فردین روایت میکند که پس از موفقیتهای سینمایی و به خصوص فیلم «گنج قارون»، با فشار و اصرار ملوک خواجهنوری، واسطه دربار، برای ملاقات با اشرف پهلوی مواجه شد. او که خود را مردی متعهد به خانواده میدانست، از این دیدار سر باز زد، اما در نهایت با ترفندی زیرکانه به مهمانیای کشانده شد که در نهایت به دیدار با اشرف در یک بیمارستان و طرح یک پیشنهاد بیشرمانه انجامید. فردین با عصبانیت محل را ترک میکند و این اتفاق به پایان روابط او با دربار میانجامد.
نکته جالب اینجاست که فردین در ادامه روایت خود بیان میکند که پس از این ماجرا، بهروز وثوقی از طریق همان واسطه با اشرف پهلوی آشنا شده و ارتباط گستردهای با دربار پیدا میکند. به گفته فردین، از همین زمان بود که موج انتقادها از "فیلمهای آبگوشتی" فردین در روزنامهها آغاز شد و نام بهروز وثوقی بیش از پیش بر سر زبانها افتاد. او حتی به این ارتباطات به عنوان عاملی در موفقیتهای جشنوارهای وثوقی اشاره میکند که نشان از تأثیرگذاری روابط فراسینمایی بر مسیر حرفهای بازیگران آن دوران دارد.
تفاوتهای بنیادی در نگاه به زندگی: فردین، بهروز وثوقی و «آویزان» شدن به قدرت و شهرت
یکی از پرسشهای اساسی که همواره در تاریخ سینمای ایران مطرح بوده، علت عدم همکاری محمدعلی فردین و بهروز وثوقی با یکدیگر در یک فیلم مشترک است. فردین این سوال را با اشاره به تفاوتهای عمیق اخلاقی و شخصیتی خود با وثوقی پاسخ میدهد. او با اعتراف به استعداد بالای بهروز وثوقی در بازیگری و لذت بردن از کار او، شخصیت و زندگی خصوصی وثوقی را به هیچ وجه قبول نداشته است.
فردین با صراحت میگوید: «بهروز یکمدت آویزان میشد به خانم پوری بنایی، یکمدت به گوگوش و اینها را از بین میبرد، یکمدتی هم آویزان شد به اشرف. اینها را نردبان ترقی خودش کرده بود و اهل خانه و زندگی نبود.» این اظهارنظر تند، نشاندهنده دیدگاه فردین نسبت به استفاده ابزاری از روابط برای پیشرفت شخصی است که به شدت با ارزشهای اخلاقی خود او در تضاد بود. فردین که در ۱۸ سالگی ازدواج کرده و زندگی خانوادگی پایداری داشت، استقلال شخصیتی خود را برگرفته از پشتوانه ورزشیاش میدانست و معتقد بود که این استقلال او را از "آویزان شدن" به دیگران بینیاز کرده است.
ابعاد ناگفته از خروج بهروز وثوقی و فردین از کشور
فردین در ادامه روایت خود، به خروج بهروز وثوقی از کشور پیش از انقلاب اشاره میکند. او میگوید که وثوقی چهار ماه قبل از انقلاب، با وجود اوجگیری فعالیتهای سینماییاش، سینمایی را که در قلهک داشت با تبانی اشرف به وزارت فرهنگ و هنر فروخت و از ایران رفت. این اقدام وثوقی در آن مقطع زمانی، تعجب بسیاری را برانگیخته بود و فردین این رفتار را نشانهای از آگاهی وثوقی از تحولات قریبالوقوع انقلاب میداند. در حالی که فردین تا لحظه آخر در ایران ماند و با وجود تمام محدودیتها، شرافتمندانه سکوت اختیار کرد، بهروز وثوقی راه مهاجرت را انتخاب کرد. این دو مسیر متفاوت، نه تنها سرنوشت هنری، بلکه تصویر عمومی و میراث ماندگار بهروز وثوقی و فردین را نیز در اذهان عمومی شکل داد.
این خاطرات نه تنها به درک بهتر روابط پیچیده هنرمندان با قدرت و چالشهای زندگی شخصی آنها کمک میکند، بلکه دریچهای تازه به رقابتها و حواشی پنهان در پشت صحنه سینمای پرزرقوبرق دوران پهلوی میگشاید. با گذشت دههها، روایتهای محمدعلی فردین، همچنان ارزش تاریخی و تحلیلی خود را حفظ کرده و به بازخوانی میراث غنی سینمای ایران میپردازد.
مطالب مرتبط
- «کاغذ بیخط» ناصر تقوایی در فقدان خالقش به پرده سینما بازمیگردد
- علی صبوری شایعه دستگیریاش را قویاً تکذیب کرد و بابت حواشی برنامه خود عذرخواهی نمود
- سریال «هزار و یک شب» مرزهای جهانی را میگشاید؛ تجربه مشترک ایران و ترکیه در صادرات محتوا
- شایعات از معرفی نسخههای تازه گرین گابلین و دکتر اختاپوس در دنیای سینمایی مارول خبر میدهند
سلام، من مونا بیات هستم؛ ۲۶ ساله و کارشناس محتوا در مجله اینترنتی سرگرمی طاووس. با علاقه به دنیای سرگرمی و رسانه فعالیت میکنم و تلاش دارم مطالبی تازه، جذاب و متفاوت برای مخاطبان ارائه کنم تا هر روز تجربهای لذتبخش از خواندن خبر و سرگرمی داشته باشند.